۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

بنان . . .

به بهانه ویران شدن  خانه بنان

باز ای الهه ناز ، با دل من بساز
کاین غم جانگداز ، برود ز برم
گر دل من نیاسود ، از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور و شعف به سویت بپرم
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست
تو الهه نازی در بزمم بنشین
من تو را وفادارم بیا که جز این نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر ، نیابی اثرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر ، نیابی اثرم

هیچ نظری موجود نیست: