۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

یادی از صمد و فرهاد . . .

یادی از دو بزرگ عرصه هنر و فرهنگ کشور صمد بهرنگی و فرهاد مهداد در سال روز مرگشان . . .

بیست و چهار ساعت خواب و بیداری

خواننده ي عزيز،قصه ي « خواب و بيداري» را به خاطر اين ننوشته ام كه براي تو سرمشقي باشد. قصدم اين است كه بچه هاي هموطن خود را بهتر بشناسي و فكر كني كه چاره ي درد آنها چيست؟
اگر بخواهم همه ي آنچه را كه در تهران بر سرم آمد بنويسم چند كتاب مي شود و شايد هم همه را خسته كند. از اين رو فقط بيست و چهار ساعت آخر را شرح مي دهم كه فكر مي كنم خسته كننده هم نباشد. البته ناچارم اين را هم بگويم كه چطور شد من و پدرم به تهران آمديم:چند ماهي بود كه پدرم بيكار بود. عاقبت مادرم و خواهرم و برادرهايم را در شهر خودمان گذاشت و دست من را گرفت و آمديم به تهران. چند نفر از آشنايان و همشهري ها قبلا به تهران‌آمده بودند و توانسته بودند كار پيدا كنند. ما هم به هواي آنها آمديم. مثلا يكي از آشنايان دكه ي يخفروشي داشت. يكي ديگر رخت و لباس كهنه خريد و فروش مي كرد. يكي ديگر پرتقال فروش بود. پدر من هم يك چرخ دستي گير آورد و دستفروش شد. پياز و سيب زميني و خيار و اين جور چيزها دوره مي گرداند. يك لقمه نان خودمان مي خورديم و يك لقمه هم مي فرستاديم پيش
ادامه داستان . . .

با صدای بی‌صدا،
مث يه کوه، بلند،
مث يه خواب، کوتاه،
یه مرد بود، یه مرد!

با دستای فقیر،
با چشمای محروم،
با پاهای خسته،
یه مرد بود، یه مرد!

شب، با تابوت سياه
نشس توی چشماش،
خاموش شد ستاره،
افتاد روی خاک.

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

ایمان . . .


اگر انسان حتی به درخت خشکیده با ایمان آب دهد سبز خواهد شد، زیرا ریشه دارد .

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

آدمهاکجایند . . .

شهریار کوچولو با ادب پرسید: -آدم‌ها کجاند؟

گل : روزی روزگاری عبور کاروانی را دیده‌بود. این بود که گفت: -آدم‌ها؟ گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد. سال‌ها پیش دیدم‌شان. منتها خدا می‌داند کجا می‌شود پیداشان کرد. باد این‌ور و آن‌ور می‌بَرَدشان؛ نه این که ریشه ندارند؟ بی‌ریشگی هم حسابی اسباب دردسرشان شده.
شازده کوچولو (آنتوان دو سنت‌اگزوپری )

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

تفاوت انسان و حیوان . . .


در خبرها میخوانیم.. عقابی که با ورودش به یک خانه ویلائی در تهران باعث وحشت ساکنان خانه شده بود توسط مامورین شجاع آتش نشانی صید شد ... هر روز شاهد اینگونه مطالب در روزنامه ها هستیم.. سگ های ولگردی که باعث رعب و وحشت مردم شده بودند تیر باران شدند ...باز هم در جراید میخوانیم.. مردم از دیدن سوسک و موش وحشت کردند... مردم از دیدن آهو وسط جاده برخود لرزیدند... گربه بیماری در یکی از خیابانهای تهران به چشم خورد که باعث رعب و وحشت مردم از سرایت بیماری گردید .. زن حامله ای با دیدن بچه گربه فرار را بر قرار ترجیح داد تا خدای نا کرده سقط جنین ننمایـــد ! . این تیترها را که میخوانم شرمگین میشوم از اینکه من نیز با این آدم های از خود راضی هم نام هستم.. ... ای آدمیزاد آیا تا به حال با خود اندیشیده ای چه احساس وحشتی به آن عقاب یا سوسک یا گربه یا موش و سگ و گنجشک با دیدن قول بی شاخ و دمی به نام آدمیزاد دست میدهد ... آیا با دیدن هیولائی ٢٠ برابر بزرگتر از خود وحشت نمیکند ..گویا ترسیدن را نیز فقط حق انسان میدانی و بس ؟؟!! بگــــذریــــم ... تو فریاد میزنی وای سوسک ... سوسک... او فریاد میزند.. وای قول.. دیو.. ولی تو صدای او را نمیشنوی
اکثر انسانها مخصوصا" در کشورهای عقب افتاده و بی فرهنگ (از جمله ایرانیان با ادعای داشتن فرهنگ ٣٠٠٠ ساله !!) براین باورند که حیوانات بی شعور و احمق هستند و هوش و آگاهی که بطور خدادادی در انسان به وفــور یافت میشود در حیوانات وجود ندارد و به همین بهانه به خود اجازه میدهند اینگونه ظالمانه با جانداران دیگر رفتار کنند.. از حیوانات خیابانی گرفته تا دامداری صنعتی و مزارع تولید پوست و لابراتوارها و سیرکها و باغ وحش و قربانی کردن های بیمورد و مضحک و گریه آور.... آدمیزاد (مخصوصا" در کشوهای جهان سوم) با کمال اطمینان معتقداست که خداوند دنیا و مخلوقات دیگر را فقط برای لذت انسانها خلق کرده و به او اجازه داده است هر بلائی دلش میخواهد و بنفع خود سر حیوانات بیاورد.... چون آنها عقل و هوش خدادادی به انسان را ندارند و قادر به نوشتن کتاب یا تصنیف سمفونی و حل کردن معادلات ریاضی نیستند..
حال گیریم این موضوع معیار و ملاک اعمال ظالمانه انسان با حیوان باشد... پس تکلیفمان با انسانهای عقب افتاده ذهنی چیست؟ باید با آنها نیز مثل حیوانات رفتار کنیم چون دارای فهم و شعور کامل نیستند؟! نظرتان در مورد جنین انسانها چیست؟ جنین که دارای هوش و ادراک نیست.. پس چرا سقط جنین از نظر مسلمان و مسیحی و کلیمی قتل محسوب میشود و کشتار میلیونها حیوان در روز هیچ ایرادی ندارد؟! حیواناتی که همانند ما میخورند و مینوشند،‌میخوابند،‌ بازی میکنند و سرشار از شوق زندگی هستند، درد را احساس میکنند .. وقتی زندگی بر وفق مرادشان است درچشمشان برق شادی میدرخشد و زمانیکه در معرض شقاوت و بیرحمی قرار میگیرند وحشت میکنند.
فرض کنیم ٢ انسان وجود دارند که از نظر روحی یکی در حالت نرمال و دیگری معلول و ناتوان است. بطور قطع این ٢ انسان با هم متفاوتند... و آیا این تفاوت باعث میشود رفتار متفاوتی با آنها داشته باشیم؟ آری.. شخصی که از نظر روحی مشکل دار است را وارد مسائل قراردادی و جدی نمیکنیم ولی در عین حال از این شخص معلول برای تحقیقات داروئی و غیره استفاده نمیکنیم .. از پوست تنش کفش و لباس تهیه نمیکنیم و او را برای تماشای دیگران در قفس محبوس نمیکنیم.
به خاطر داشته باش ای انسان که حیوانات و پرندگان نیز دارای مزیت ها و خصوصیت هائی هستند که به هیچ وجه در تو یافت نمیشود. برای مثال پرندگان بدون نیاز به قطب نما و تجهیزات پیشرفته قادربه برواز هزاران مایل و برگشت به نقطه اصلی لانه خود میباشند. بعضی از پرندگان در سال به سفری ٢۵٠٠٠ مایلی میروند و باز میگردند.
پس احتمال دارد برعکس تصور تو ای انسان .. مخلوقات دیگر خداوند نیز احمق نباشند. شاید تو بی منطق هستی که قادر به تشخیص اعمال شگفت انگیز حیوانات که خیلی از آنها از عهده تو بر نمیاید، نیستی . شاید تو کودنی که همانند بعضی پرندگان و آبزیان قادر به دور زدن کره زمین بدون تجهیزات پیشرفته نیستی و یا بدون داشتن قطب نما همانند نهنگ ها بعد از طی هزاران مایل در اقیانوس قادر به پیدا کردن مبداء‌ حرکت خود نمیباشی.
شیر سلطان جنگل برای رفتار خود نیازمند اخلاقیات و قانون نیست چون رفتارش تابع غریزه و شعور خدادادی اوست.. هیچگاه شیریا گوشتخوار دیگر را نخواهی دید که برای تفریح دست به ورزش خونین شکاربزند ... اگر شکار میکند برای رفع گرسنگی خود و تعداد زیادی حیوان گرسنه دیگر است . اگر انتظار داشته باشیم شیر از قانون انسانها پیروی کند مثل این است که از مرد کوری انتظار داشته باشیم روزنامه بخواند و یا مرد بدون دستی برایمان پیانو بنوازد.
درضمن حیوانات دارای خصوصیت های مفید دیگری هستند که در تو انسان یافت نمیشود .. برای مثال :
حیوانات زباله تولید نمیکنند. حیوانات برای نابود کردن همنوعان خود سلاح های اتمی درست نمیکنند. حیوانات به بهانه هیچ دینی بنام خدای خود همدیگر را نمیکشند. حیوانات سفید رنگ خود را برتر از حیوانات سیاه نمیدانند. حیوانات دارای قدرت تمیز کردن خود میباشند و آب به هدر نمیدهند. گربه من در عمرش دوش نگرفته ولی همیشه خوش بوست در مقایسه با انسانی که بعد از ٢ روز دوش نگرفتن از کنارم گذر کرده و بوی گند بدنش حالم را بهم زده است. حیوانات بخاطر مسائل مادی سر دیگران شیره نمیمالند. حیوانات دروغ نمیگویند، حسادت نمیکنند و دوروئی ندارند و رفتارشان همان است که خداوند برایشان در نظر گرفته.
حیوانات حیات وحش اگر به هر دلیلی به منطقه ای جدید پای بگذارند.. گونه مهاجم و تخریب کننده نامیده میشوند.. در حالیکه تو ای انسان متهاجم ترین گونه بر روی سیاره زمین محسوب میشوی چون بیشتر از ترکیب تمام گونه های دیگر جانوری به نقاط مختلف سیاره هجوم آورده و صدمات زیادی وارد کرده ای. جنگل ها را از بین بردی... دریاچه ها را خشک کردی.. صخره ها را منفجر کردی.. و.....
فکر میکنم اگر حیوانات مثل ما دینی داشتند بطور حتم شیطان را به شکل انسان به نمایش در میاوردند...
پینوشت :
سپاس فراوان ازپگاه عزیز برای ارسال مطلب بالا.

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

رفتنت کی می شود باورم . . .

دیدمت ، آهسته پرسیدمت
خواندمت ، بر ره گل افشاندمت
آمدی بر بام جان پر زدی
همچو نور بر دیده بنشاندمت
بردمت تا کهکشانهای عشق
پر کشان تا بی نشانهای عشق
گفتمت افتاده در پای عشق
زندگی رویای زیبای عشق
می روی چون بوی گل از برم
رفتنت کی می شود باورم
. . . . .