۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

منزل نو . . .



همانطور که میدانید و خود شما دوستان عزیز اطلاع دادید, مدتیست که پرندگان قابل رویت نمیباشد برای اینکه شما یاران بتوانید بدون آنکه به میانبر زدن و فیلتر و غیره . . . نیازی داشته باشید, میهمان پرندگان گردید.


درین شب ها


درین شب ها
که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد
درین شب ها
که هر ایینه با تصویر بیگانه ست
و پنهان می کند هر چشمه ای
سر و سرودش را
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی
تویی تنها که می خوانی
رثای قتل عام و خون پامال تبار آن شهیدان را
تویی تنها که می فهمی
زبان و رمز آواز چگور ناامیدان را
بر آن شاخ بلند
ای نغمه ساز باغ بی برگی
بمان تا بشنوند از شور آوازت
درختانی که اینک در جوانه های خرد باغ
در خواب اند
بمان تا دشت های روشن ایینه ها
گل های جوباران
تمام نفرت و نفرین این ایام غارت را
ز آواز تو دریابند
تو غمگین تر سرود حسرت و چاووش این ایام
تو بارانی ترین ابری
که می گرید
به باغ مزدک و زرتشت
تو عصیانی ترین خشمی که می جوشد
ز جام و ساغر خیام
درین شب ها
که گل از برگ و
برگ از باد و
ابر از خویش می ترسد
و پنهان می کند هر چشمه ای
سر و سرودش را
درین آفاق ظلمانی
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی


(شفیعی کد کنی)

۱ نظر:

بی تا گفت...

ممنون وسیمین جلال و صمد جزیی از زندگی مردم ایران بود و هست هرچند که بعضی از آنها نباشند
ومن هم که خوره کتابم به جرات میتونم بگوییم تمام و یا دروغ نگم اکثر کتابهای آنها را خوانده ام چون عاشق کتابم و در هر فرصتی کتابی در دستم هست
البته الان کتابهای پر مختوای بندرت پیدا میشه .