۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

قناری گفت

قناری گفت

قناری گفت: - کره ی ما
کره ی قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی

ماهی سرخ سر سفره ی هفت سین اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار
متولد می شود

کرکس گفت:- سیاره ی من
سیاره ی بی همتایی که در آن
مرگ
مائده می آفریند


کوسه گفت: - زمین
سفره ی برکت خیز اقیانوس ها

انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستینش از اشک پر بود
*
احمد شاملو - دفتر شعر در آستانه

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

بر کدام جنازه زار می‌زند...؟

برکدام جنازه زار می زند...؟
*بر کدام جنازه زار می زند این ساز؟
بر کدام مرده ی پنهان می گرید
این ساز بی زمان؟
در کدام غار
بر کدام تاریخ می موید این سیم وزه؟ این پنجه ی نادان؟
بگذار برخیزد مردم بی لبخند
بگذار برخیزد!

زاری در باغچه بس تلخ است
زاری بر چشمه ی صافی
زاری بر لقاح شکوفه بس تلخ است
زاری بر شراع بلند نسیم
زاری بر سپیدار سبز بالا بس تلخ است
بر برکه ی لاجوردین ماهی و باد چه می کند این مدیحه گوی تباهی؟
مطرب گورخانه به شهر اندر چه می کند
زیر دریچه های بی گناهی؟
بگذار برخیزد مردم بی لبخند
بگذار برخیزد

احمد شاملو - مجموعه ی در آستانه


۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

آزادی

„Die Freiheit der Sklaven mißt man an der Länge ihrer Kette.“Stanislaw Jerzy Lec

آزادی یک برده را میتوان با طول زنجیرش اندازه گرفت


۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

سفر برای وطن

ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفر ها کرده ایم
چه سفر ها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها
چه خطرها کرده ایم
چه خطرها کرده ایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دل ها خورده ایم
خون دل ها خورده ایم
ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفر ها کرده ایم
چه سفر ها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده ایم
چه خطرها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
خون دل ها خورده ایم
خون دل ها خورده ایم
نادر ابراهیمی